شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران
شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران

حسینِ حماسه و ایثار، یا حسینِ اشک و عزا؟

ماه محرم برای مسلمین شیعه جلوه و منظر خاصی دارد. در روزهای این ماه قمری خصوصاً دهه اول آن به واسطه حادثه کربلا سرزمین های شیعه نشین حال و هوای خاصی به خود می گیرد. از آنجایی که ایران پر جمعیت ترین محل تجمع شیعیان و هم چنین به خاطر موقعیت خاص سیاسی و جغرافیایی قرارگیری در میان مهم ترین و تاثیرگذارترین کشورهای سنی نشین در حفظ و نگه داری این حقیقت تاریخی نقش به سزایی را داراست اما آنچه که ما را به نگاشتن این خطوط واداشته شیوه  طریقه حفظ و ادامه حقیقت عاشورای حسینی می باشد.

آنچه که امروز در سطح جامعه به عنوان عزاداری مشهور است محدود به روضه خوانی و مدیحه سرایی و به بیان دیگر سعی بر گریاندن مردم است این رویه تا بدانجا ادامه یافته که حتی سخنرانان مجالس عزا که دارای تحصیلات سطح بالای حوزوی و دانشگاهی می باشند به پیروی از مداحان متبحر در فن شعر و خطابه و کم علم و دانش صرفا از فواید گریه و گریستن و یا تباکی  بر امام حسین و یارانش می گویند و حتی گو انکه به قول استاد شهید آیت الله مطهری:«مراجع دینی ما مقلد مردمان شده اند.» زیرا که می بینیم همین سخنرانان علیم و درس خوانده به قول معروف چنان دچار «جو زدگی» می شوند که به «جو سازی» در جهت اعمالی چون قمه زنی، لباس دریدن و لطمه زدن می پردازند و خلاف رویه گذشتگان اهل حوزه های علمیه که ابتدا به روضه می نشستند تا دل را آماده شنیدن حقایق کنند به سخنرانی های آمیخته به خرافات و دروغ می پردازند تا دل ها را آماده شنیدن مدیحه سرایی ها بنمایند.

در زمینه کیفیت شرعی اعمال منجر به لطمه زدن به تن بحث و سخن بسیار است که پرداختن به آن مجالی دیگر را بر می تابد اما با نگاهی به گذشته تاریخ شیعه مشاهده می کنیم که فقهای بزرگی چون سید مرتضی انصاری، شیخ مفید، سید ابوالحسن اصفهانی و شهید ثانی اینگونه اعمال را «حرام» و «خلاف عقل» دانسته اند. (کتاب اعیان الشیعة، سید محسن امین آملی، جلد 10 صفحه 363) البته به نگاه برخی از فقهای معاصر به مانند آیت الله العظمی صانعی بروز برخی کردارها از جمله گریه و حتی لطمه زدن به خویش در هنگام ذکر مصیبت اباعبدالله را اجتناب ناپذیر می دانند زیرا معتقدند که  هر انسان سالمی وقتی چنین خشونت هایی را می شنود دلش به رنج می آید و از خود بی خود می شود اما همین بزرگواران نیز در ادامه اضافه می کنند که نباید هدف مجلس از این دست رفتارها باشد.

در ادامه صحبت از ارزش اعمال رایج در مراسم های این ایام اگر تیزبینانه و دقیق به عاشورا بنگریم در خواهیم یافت که آنچه که عاشورا را عاشورا می کند عملکرد بانو زینب کبری«س» و امام زین العابدین«ع» است، رفتار و سخنانی که بنابر روایات و نقل های تاریخی هر چند که اشک بر چشمان مردمان جاری می کند اما برای حفظ نهضت بود، نهضتی که نه چون دیدگاه مسیحیان قرون وسطی که می گفتند:«عیسی به خاطر گناهان ما مصلوب شد و اگر ما عیسی را دوست بداریم و برایش بگرییم در بهشت برین جای خواهیم داشت.» ایجاد شده است بلکه نهضتی که به قول دکتر شریعتی:«موتور حرکت بسیاری از انقلاب ها و خیزش های اجتماعی و سیاسی.» می باشد زیرا هدف از آن مبارزه با «ظلم پذیری» و به طبع از آن «جهالت» است.

حتی آنچه سیره و روش علما، متشرعین و محبین اهل بیت ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ بر آن اساس تنظیم شده، یعنى جمع شدن و عزادارى کردن و تشکیل جلسه و ذکر مسائلى از اسلام، چه به صورت نثر و چه به گونه شعر مربوط به زمان امام صادق و امام رضا (علیهما السلام)است. در تاریخ آمده که امام هشتم، از اول محرم خندان دیده نمى شد. یا در حالات امام صادق ـ سلام اللّه علیه ـ هم به این صورت نقل شده است. این رسم و سنتى است که ائمه، براى زنده ماندن اسلام، براى تنفر از ظالم و ستمگر ـ هر که باشد و هر کجا باشد ـ براى اظهار علاقه به مظلوم و عشق به مظلوم، به ما آموخته اند. واضح است که در این بکاء و امثالهم وسیله ای بوده است برای نمایش حقیقتی دیگر.

متاسفانه امروز خلاف دوران طاغوت پهلوی که به برکت وجود مراجع بزرگی چون آیت الله بروجردی و پس از ایشان امام خمینی (ره) رویکرد مجالس تعلیم و تعلم ظلم ستیزی بود که در خاطرات انقلابیون بسیار از مقابلات نظام ستم شاهی با این روش 

می شنویم به سمت و سوی همین ظاهربینی رفته ایم و حسین «حماسه و ایثار» را مبدل به حسین «اشک و عزا» نموده ایم و به بیان دیگر پوسته را دیده و مغز را رها گذاشته ایم.

با چنین روشی دور نخواهد بود که روزی روزگاری در پای همین سخنرانی ها بشنویم که مردم را فقط به عبادت صرف و خویش نگری تشویق کنند و خلاف آیه شریفه 11 سوره مبارکه رعد که می فرماید:«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم/خداوند وضع هیچ گروهی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن ها خود وضع خویش را دگرگون سازند.» و سخن مطابق قرآن امام حسین (ع): «انى لم اخرج اشراً ولا بطراً ولا مفسداً ولا ظالماً، وانما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدّی» بگویند که مردم بگریید و بگریانید که تنها راه سعادت شما از همین کردارها برخواهد آمد و شما در عمل برای اصلاح ناتوانید که آن وقت هر چه که حسین و یارانش کردند تا بندگان از نادانى و سرگردانى و گمراهى نجات یابند پایمال خواهد شد پس در چنین اوضاع و احوال نا به سامانی جامعه شیعه را نیاز بر مردان و زنانی ست که همه چیز خود را فدا کنند و «زینب گونه» نهضت را از انحراف نجات دهند. 

آیا روحانی به سرنوشت خاتمی دچار خواهد شد؟

چهار ماه است که از انتخابات ریاست جمهوری می گذرد، انتخاباتی که تا یکی دو هفته پیش از آن، سخن از «تحریم» و «نه گویی» به رای دادن بود اما ناگهان با تلاش کم نظیر اکثریت جوان کشور ورق بازگشت و راه و روش دیگری اتخاذ شد.

پس از انتخاب روحانی شاهد آن بودیم که جریان های متفاوت بر این کوشیدند که او را منتسب به خویش بنمایند و از هیچ تلاشی در این زمینه مضایقه ننمودند، برای نمونه می توان به تیترهای روزنامه «کیهان» که پایگاه اصلی «محافظه کاران اقتدارگرا» می باشد و یا یادداشت هایی در روزنامه های جریان «اصلاحات» اشاره نمود که البته با عملکرد این چند ماهه دکتر روحانی جریانات اقتدارگرا، دیگر سیاست «جذب» و حتی به نوعی «مدیون سازی» یا «تخریب» وی با خاطرات گذشته اش را رها کرده اند و پذیرفته اند که او امروز به اصلاح طلبان نزدیک تر است و روش «مقابله» را پیش گرفته اند که همین مهم و ایستادگی در برابر آن بهانه ای شد برای نگاشتن این خطوط

ادامه مطلب ...

ترکه بی عدالتی ها بر نازک آرای تن تشکلات دانشجویی

گفت و گو و تضارب آراء بخشی از زندگی آدمیان است، آن چنان که ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی و البته یکی از موثرترین فلاسفه تاریخ بشریت در پیشبرد تفکر، انسان را «حیوان ناطق» نام می نهد هر چند که همگان بر این مهم واقفند که اشاره به «نطق» اعم از معنای اولیه آن است و به طور گسترده تر در معنای «تفکر و تامل» رخ می نماید اما از همین نام هم می توان چنین استنباط کرد که مظهر آشکار شدن تفکر انسانی در «تکلم» است.

 تاریخچه تلاش برای گسترش فرهنگ گفت و گو و چگونگی آن به سال ها پیش از میلاد مسیح باز می گردد اما همواره در تاریخ بشریت انسان هایی بوده اند که به دلایلی در برابر این امر مهم قد علم کرده اند و متناسب با میزانی که از قدرت بهره مند می شدند برای براندازی این فرهنگ کوشیده اند تا آنجا که در تاریخ می بینیم  افرادی چون ارسطو به دلیل گفت و گو با شهروندان آتنی و بیان عقاید، که امروز «آزادی بیان» نام می گیرد توسط قانون به مرگ کشانیده شدند یا چه بسیار افرادی که به همین دلیل ترور شدند. همین مسئله موجب آن شد که آدمی نه تنها بر آزادی بیان تکیه کند بلکه به دنبال «آزادی پس از بیان» نیز باشد.

آزادی پس از بیان نه تنها یک نیاز قانونی  بلکه نیازمند فرهنگ سازی نیز می باشد تا آنجا که در بعد فرهنگی آن مسئله «تسامح و تساهل» مطرح می شود، در این نظریه ما به دنبال پرهیز از فصل کردن ها می باشیم و در تعریف آن بیان می داریم که: « خود داری از اعمال خصمانه با آنچه قبول نداریم یا نمی پسندیم یا از نظر سیاسی مخالف با آن هستیم.» پس تسامح چیزی  جز «مدارا»ی برآمده از  سخن حافظ شیرازی نیست که می گوید:«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» اما این نظریه در همین جا باقی نمی ماند و بعدها الیوت اشاره بر آن می دارد که :« اینکه فردی دیگری را تحمل کند کافی نیست. به واقع باید همدیگر را با هر دین و اعتقادی دوست داشته باشیم، به یکدیگر احترام بگذاریم و به شایستگی های هم افتخار کنیم. تسامح کافی نیست، باید فراتر از تسامح رفت.»

پس از این مقدمه باز می گردیم به جامعه خود، در جامعه ای که در مرحله «گذار به مردم سالاری» قرار دارد و البته همه ما می دانیم که یکی از نمودهای مردم سالاری مسئله آزادی بیان، پس از بیان و تبعاً تسامح و تساهل است و آن به قدری اهمیت دارد که سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق کشورمان، که برخاسته از تفکر اصلاح طلبی بود در بدو حضورش در مسند قدرت از «زنده باد مخالف من» استفاده می کند.

در جامعه ی رو به گذار ما تلاش های فراوانی برای ایجاد مراکز و تشکلات گفت و گو محور شده است که متاسفانه باید اذعان نمود که در سال های اخیر عده ای «اقتدارگرا» سعی بر نابودی این تشکلات نمودند که یکی از این مظاهر تشکلات دانشجویی و خصوصاً انجمن های اسلامی دانشجویان بود.

نشانه گرفتن انجمن های دانشجویی برآمده از هوشیاری گروه اقتدارگراست زیرا همان گونه که امام خمینی (ره) بیان می دارند:«دانشگاه اگر اصلاح شود، جامعه اصلاح می شود.» و از این سخن آشکار است که دانشگاه نه تنها محلی برای تحصیل و تدریس است بلکه محلی برای تضارب آراء و تلاش برای اصلاح جامعه می باشد و اگر در رویکرد انقلاب اسلامی مداقه کنیم خواهیم یافت که بسیاری از نیروهای سیاسی امروز کشور چگونگی عملکرد سیاسی را در همین تشکلات دانشجویی و بالاخص انجمن های اسلامی یاد گرفته اند و این خود پاسخی ست محکم به آنانی که می گویند: «دانشگاه باید فضایی آرام و دور از سیاست داشته باشد.» و حتی بسیاری از روسای دانشگاه های کشور به این می بالند که توانسته اند فضای دانشگاهشان را از سیاست دور کنند کمااینکه رهبر انقلاب پیشتر بیان داشته بودند که:«بریده باد دستانی که دانشگاه را سیاسی نمی خواهند.»

در این راستا عده ای از روسای دانشگاه ها با تغییر ظاهری صورت مسئله به حل مسئله پرداخته اند، برای مثال در دانشگاه شهید بهشتی، برخی  از نهادها  انتخاباتی صوری در دانشگاه به راه انداختند که طی آن عیناً برخی از اعضای بسیج دانشجویی یا افرادی با نوع تفکر دانشجویان بسیجی که در دانشگاه ها داعیه دار تفکر اصولگرایی می باشند به سمت انجمن اسلامی این دانشگاه رفتند که داعیه دار تفکر اصلاح طلبی بود و حتی با استفاده از همین افراد به برگزاری «کرسی های آزاد اندیشی» که برخاسته از نظر رهبری بود مبادرت نموده است ولی واضح است که این نشست ها با آنچه که مدنظر بوده است بسیار فاصله دارد.

تشکلات دانشجویی یکی از هزاران نمونه های جاری و البته مهم به دلایل مذکور در سال های اخیر کشورمان است، یکی از نمونه های که خود به تنهایی می تواند اشاره ای بر عدم اجرای بی کم و کاست قانون اساسی باشد زیرا که همانگونه که خواهیم دید در اصولی مانند اصل بیستم(همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند) یا اصل بیست و ششم (احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان در شرکت در آن ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن ها مجبور ساخت) بر آزادی تشکلات و حضور آن ها به صرف رعایت برخی موازین اشاره شده است اما متاسفانه این تشکلات به دلیل آنکه داعیه دار تفکری بوده اند که در سال های اخیر مذموم شمرده شدند و دچار بغض های عده ای افراد گشتند نابود یا تغییر ماهیت یافته اند.

در پایان سخن از آن خواهیم گفت که امیدواریم که دولت تدبیر و امید به ریاست دکتر روحانی که خود حقوق دان و مسلط به مباحث مذکور و هم چنین دارای کابینه ای دانشگاهی و آکادمیک است برای رفع مشکل این تشکلات برآید.

آیا دیوار اصلاحات تا ثریا کج می رود؟

انتخابات شهردار تهران برگزار شد و از رای ها چنان بر آمد که «قالیباف» مجدداً انتخاب شد. این انتخاب و چگونگی انتخاب دکتر قالیباف بهانه ایست برای آنکه از بسیاری از انتظارات پرده برداریم اما در ابتدا برای آنکه اهمیت خواسته ها یا بهتر بگویم پیشنهادات را نمایان کنیم نیاز است که نیم نگاهی به چگونگی انتخاب شهردار تهران بیندازیم:  ادامه مطلب ...

شورای شهر و یک انتخاب

با انتخابات ریاست جمهوری و به قدرت رسیدن «حسن روحانی» شخصی که خود را برخاسته از گفتمانی تازه تحت عنوان «اعتدال» معرفی می کرد و هم چنین مورد حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی بود اوضاع و احوال کشور دچار تغییراتی گشت. یکی از این تغییرات که در این روزها مشهودتر از مابقی ست، بروز امیدی از دست رفته در میان گروه های اصلاح طلب است. این روزنه های امید بسترهای متفاوتی را در برگرفته است، از تلاش برای ایجاد تشکیلات حزبی به معنای واقعی آن تا به قدرت رسیدن مجدد گفتمان «اصلاح طلبی».

  ادامه مطلب ...