شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران
شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران

سکوت برای فرصت باقی مانده

این روزها آنقدر در تکاپوی انتخابات و آمدن و نیامدن ها هستیم که از حد بگذشته است. هر روز هم که بیشتر به جلو می رویم این تکاپو بیش از پیش احساس می شود و در این جریان حضور و عدم حضور نامی که از همه بیشتر می درخشد نام «محمد خاتمی» ست.  

در مدح و ذم آمدن خاتمی پیش تر نوشته ام و هم چنین گفته ام که اگر سید بزرگوارمان آمد چه ها باید کرد و چه ها نباید کرد.  

فضای امروز، از سویی فضای دعوت هاست و از سویی دیگر فضای نامه نگاری ها و صحبت ها برای نیامدن آقای خاتمی. در چنین فضایی احساس کردم باید حرف هایی را بزنم:  

بنده فکر می کنم به اندازه نظرمان را بر مبنای حضور یا عدم حضور ایشان بیان کرده اند پس در نتیجه آنچه که به شورای اصلاحات معروف است اطلاعات مردمی را به اندازه کافی برای تصمیم گیری در اختیار دارد. 

از سوی دیگر آقای خاتمی پیش شرط هایی را برای حضور اعلام کرده بودند(که البته در روزهای اخیر ایشان از برخی از این شروط عدول کردند) بنده معتقدم اگر فشارهای مردمی برای حضور ایشان افزایش یابد(که البته برخی از این فشارها بی رحمانه است و عدم حضور ایشان را به دلیل ترس می دانند) ممکن است آقای خاتمی از همان معدود شروط هم عدول کنند و همه ما به خوبی می دانیم که آمدن آقای خاتمی بدون شروط مذکور از سوی ایشان یعنی بی فایدگی آمدن حتی در صورت کسب آرا. به همین جهت است که بنده به شخصه مخالف با دعوت هایی به سبک سایت «سلام خاتمی» می باشم. 

ما مردم باید بدانیم که صحیح است که بزرگان اصلاحات هیچ گاه اعلام رهبری نکرده اند و فکر می کنم دلیل این امر هم ترسشان از خلط این واژه با آقابالاسری و اطاعت بی چون و چرا از سوی مردم بوده است اما ما مردم باید بدانیم که اکنون آقای خاتمی رهبر جریان اصلاحات است و ما باید سکوت اختیار کنیم تا ایشان و اطرافیانشان تصمیم خویش را بگیرند زیرا که ما به اندازه نظراتمان را در اختیار ایشان گذاشته ایم و نوبت تفکر و تصمیم ایشان باشیم.