این روزها انقدر تحت فشارم که حوصله مقدمه و موخره چیدن ندارم فقط به چند تا سوال بسنده می کنم و ما را به خیر و شما را به سلامت:
1. نظارت استصوابی که مبتنی بر نظر شورای نگهبان در مورد شایستگی یا عدم شایستگی افراد برای تصدی پستهایی از جمله، ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس و عضویت در مجلس خبرگان رهبری است پیشینه ی تاریخی یا قانونی در نظام ما دارد؟!
پاسخ قطعاً خیر است زیرا از لحاظ تاریخی در زمان حضرت امام چنین چیزی نبوده است و از نظر حقوقی نیز رویس مجلس خبرگان قانون اساسی بارها تاکید کرده است که منظور نویسندگان قانون اساسی از نظارت شورای نگهبان بر انتخابات هرگز به معنای نظارت استصوابی کنونی نبودهاست.
2. مگر در فقه شیعه فرض بر آن نیست که افراد صالح اند مگر انکه خلاف آن ثابت شود؟! پس چرا اعضای شورای نگهبان دقیقا برعکس رفتار می کنند با آنکه خودشان از فقها محسوب می شوند.
3.به فرض تایید نظارت استصوابی از لحاظ حقوقی و تاریخی و هم چنین تایید عملکرد معکوس فقهی ایشان نسبت به تایید صلاحیت، مگر تصمیم گیرندگان در زمینه تایید صلاحیت نقشی چون قاضی را برعهده ندارند؟! مگر قضات نباید به طرف باشند و در جست و جوی حق؟! پس چرا جناب آیت الله جنتی به عنوان دبیر شورای نگهبان پیش از انتخابات 88 نسبت به کاندیدای اصلاحات موضع گیری نمود و هم چنین امروز نیز در نماز جمعه به طور غیر مستقیم اما آشکار ظاهرنگرانه به سبک زیست یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات اشاره کرد و ذم او را گفت؟!