شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران
شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران

آیا دیوار اصلاحات تا ثریا کج می رود؟

انتخابات شهردار تهران برگزار شد و از رای ها چنان بر آمد که «قالیباف» مجدداً انتخاب شد. این انتخاب و چگونگی انتخاب دکتر قالیباف بهانه ایست برای آنکه از بسیاری از انتظارات پرده برداریم اما در ابتدا برای آنکه اهمیت خواسته ها یا بهتر بگویم پیشنهادات را نمایان کنیم نیاز است که نیم نگاهی به چگونگی انتخاب شهردار تهران بیندازیم:  

انتخاب شهردار تهران ابتدا با بیان برنامه های قالیباف و هاشمی رفسنجانی هر یک به مدت سی دقیقه آغاز شد و پس از آن رای گیری صورت گرفت که در مرحله اول 15 نفر به هاشمی و 15 نفر دیگر به قالیباف رای می دهند و هم چنین یک رای ممتنع به همین علت رای گیری به دور دوم کشانیده شد و این بار 16 نفر به قالیباف و 14 نفر به هاشمی و باز هم یک نفر رای سفید می دهد.

همان طور که می دانیم تعداد اصلاح طلبان شورای شهر 14 نفر می باشد و شاید با احتساب همین تعداد از اعضا می توان به راحتی اعلام داشت که قالیباف شهردار می شد اما مسئله اینجاست که همین تعداد پیشتر موجب ریاست «مسجد جامعی» شدند پس شاید مشکل از جای دیگری برمی خیزد، مشکلی که احتمالاً بتواند در مجلس شورای اسلامی آینده نیز تکرار شود.

فرض را بر این خواهیم گرفت که در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی تفکر اصلاح طلبی و اعتدال گرایی بتواند اکثریت آراء را کسب کند اما نکته در این مسئله خوهاد بود که چه کسانی در جامه نماینده مردم بروز خواهند کرد؟ آیا باز هم به خاطر «قحط الرجال» باید به عده ای خواننده و ورزشکار رای بدهیم؟! 

در این مطلب بر این نیستیم که بگوییم بودن هنرمندان و ورزشکاران در مجالس سیاسی مذموم است لکن به قطع بودن حداکثری ایشان خطرناک است زیرا سیاست پیچ و خم هایی را دارد که اهل فن را می طلبد، برای نمونه شاید اگر تعدادی از اصلاح طلبان حاضر در شورای شهر توانایی استفاده از ابزار چون «لابی گری» را بلد بودند نه تنها آن یک رای موافق به هاشمی را از دست نمی دادند بلکه همان یک رای ممتنع را نیز جذب می کردند.

البته در مقاله «شورای شهر و یک انتخاب» ذکر شده بود که انتخاب هاشمی به عنوان شهردار تهران ما را به اهدافمان یعنی سرمایه گذاری برای انتخابات ریاست جمهوری نزدیک نخواهد کرد و البته این هم در نظر بگیریم که بیان آنکه «شهردای محلی برای سیاسی کاری نیست» بیشتر شبیه به لطیفه ای می ماند تا یک تحلیل صحیح زیرا هم خاطره تاریخی کشور خودمان و هم نمونه های غربی ثابت می کنند که شهرداری یکی از بهترین «سکوهای پرتاب» یا برای کاندیداتوری ریاست جمهوری یا آنکه حمایت از کاندیداتوری کس دیگری در انتخابات است پس باید پای را فراتر بنهیم و به «سرچشمه» بنگریم که «آب از سرچشمه گل آلود» است.

پس از رویدادهای 88 و دستگیری یا ممنوع القلمی متفکران اصلاح طلب به ناگاه همگان دیدیم که اصلاحات هیچ نیرویی را برای جایگزینی یاران بزرگش تربیت نکرده است هر چند که جوانان در انتخابات 92 برخاستند و متفکران به عزلت رفته خویش را برخیزاندند اما به زعم آنکه دو کاندیدای اعتدال گرا و اصلاح طلب خود پیروزی را مدیون این جوانان دانستند و حتی وعده هایی بر مبنای استفاده از ایشان دادند لکن تا به امروز هیچ کاری صورت نگرفته است.

البته جوانان نیز انتظاری برای دریافت مناصب سیاسی ندارند بلکه ایشان به دنبال محلی برای کسب آموزش در این زمینه می باشند ولی اصلاح طلبانی چون «محمدرضا خاتمی» که پیشتر در مراسمی در دانشگاه تهران اعلام داشته بود که: «اشتباه ما عدم تربیت نیرو در سال های قدرتمان بود» باز هم در حال تکرار این اشتباه اند که این دور باطل باز هم ما را به این گفته قوچانی می رساند که:« اصلاح طلبان حتی در شکست هم پیشرو می باشند» و بار دیگر نیز باید پا را فراتر بنهیم بگوییم اصلاح طلبان در «تکرار اشتباه نیز پیشرو می باشند.»

شاید سوال شود راه حل تربیت نیرو چیست؟ و اتفاقاً پاسخ به این سوال خود دلیل نگارش این مطلب است اما در پاسخ به اشاره  موردی خواهیم پرداخت که بیان همین موارد کفایت می کند:

1. اصلاح طلبان نیازمند مدارسی در مقاطع راهنمایی و دبیرستان اند به مانند آنچه که «حداد عادل» در «دبیرستان فرهنگ» ایجاد کرده است که البته ترجیحاً این مدارس باید به دنبال سوق دادن نوجوانان به سمت و سوی علوم انسانی باشند. در زمینه دبیر و کادر نیز برای این مدارس به عنوان شخصی که خود تجربه تدریس و گفت و گو با معلمین را دارد خوب می دانم که بسیاری از معلمین مجرب کشور علاقه مند به فعالیت در چنین مراکزی می باشند.

2. احزاب و تشکلات باید شاخه های جوانان خود را فعال کنند و البته بدانند هر آنچه که دارند برخاسته از همین شاخه است و به جای نگاه بالا به پایین به این جوانان چون پدری مهربان دست ایشان را بی نیاز از لابی گری بگیرند و آموزش دهند.

3. تاسیس دانشگاه با تفکر اصلاح طلبی؛ شاید این مهم به یک شوخی جلوه گری کند اما اگر دقیق تر بنگریم می بینیم که «محمود احمدی نژاد» به خوبی این نکته را دریافت اما به خاطر انکه این مدت مغضوب شده است قبال نداشت هم چنین لازم است که به این مورد اشاره کنیم که چنین دانشگاهی را نیز داریم (دانشگاه مفید قم) اما همین دانشگاه به دلیل برخی رفتارهای امنیتی توامان با کوتاهی بزرگان اصلاحات نتوانسته است چندان به تربیت نیرو بپردازد.

4. ساخت یک سامانه مطبوعاتی اینترنتی تا این همه نویسنده اصلاح طلب که به طور پراکنده در جای جای این دهکده چهانی قلم می زنند زیر یک سقف جمع شوند و بنگارند تا در آینده از میان همین نویسندگان بهترین ها انتخاب شوند و در مطبوعات اصلاح طلب مشغول به کار گردند.

قطعاً پیشنهادات دیگری نیز وجود دارد اما جامه عمل پوشانیدن به همین چند مورد خود به اندازه ثمر بخش خواهد بود البته باید توجه داشت که در این مسیر سنگ هایی نیز وجود دارد از مسائل مالی گرفته تا امنیتی اما در زمینه مسائل مالی به قطع آنقدرها هم که می اندیشیم فضا حاد نیست وقتی یک نفر می تواند در یک شب افطاری میلیاردی بدهد می توان او را به خرج نمودن در راهی بهتر سوق داد و مشکلات امنیتی نیز امروز با باز شدن فضا و آمدن دولتی نزدیک به تفکر خودمان هموار گشته است پس آنقدر ها هم می اندیشیم «پایمان لنگ» نیست.

در انتها امیدواریم که بزرگان و اثرگذاران اصلاح طلب و اعتدال گرا به جای آنکه در تلاش برای تلافی کردن هشت سال دوری از منابع قدرت و ثروت باشند به فکر آینده باشند که این راه نیازمند «ادامه دهنده» است و  «خشتی» جز این گذاشتن تا «ثریا کج رفتن» است.

نظرات 3 + ارسال نظر
بهار یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ب.ظ http://noghte-adab.blogfa.com

اینکه انتخاب شهردار نباید سیاسی باشه به نوبه ی خودش درسته و چون "همه جای دنیا" که میگی شهردار سیاسی انتخاب میشه دلیل به غلط بودنِ این حرف نیست. هرچند که دقیقا نمیدونم آیا همه ی جای دنیا انتخاب شهردار سیاسیه یا نه. چون اصولا شهردار باید فرد کارآمدتر باشه.
یه نکته ی دیگه. راه حل دادی برای ترویج تفکر اصلاح طلبی. خودتم گفتی که غیر از مسئله ی مالی، مسائل امنیتی هم به عنوان موانع وجود دارند. خب الان راه حلت برای رفع این موانع چیه؟ اینکه این موانع از بین برن مهم تره فعلا که از بین بردنشونم کار راحتی نیست.
یه نکته ی دیگه... تفکر اصلاح طلبی و اعتدال گرایی رو یکی نکن. اینا یکی نیستن. خیلی با هم فرق دارن!

اولاً که من نگفتم همه کشورها بلکه گفتم نمونه های غربی یعنی نمونه هایی در این زمینه وجود داره مثل امریکا که انتخاب فرماندار و شهردار کاملاً سیاسی ه!
ثانیاً جواب موانع امنیتی هم دادم گفتم الآن که داره فضا بازتر میشه و رویکرد تغییر می کنه تغییر این مانع هم داره برداشته میشه! درضمن مواردی هم وجود داره که فشار امنیتی روشون نبوده اما خودِشون به خاطر منافعشون ترجیحخ دادن این رویکرد روُ رها کنن مثل دبیرستان روزبه یا انرژی اتمی.
ثالثاً من تفکر اصلاح طلبی و اعتدال گرایی روُ یکی ندونستم همونطور که می بینی از هر دوی این ها اسم بردم اما فکر کنم محمد جواد روح دبیر مجله بهار بود که نوشته بود اعتدال گرایی خود نوعی اصلاح طلبی ست! زیرا اعتدال نسبت به چی؟! اعتدال نسبت به رویکردی که در جامعه وجود داشت و هم چنین برخی تنروی ها اصلاح طلب ها داشتن که اتفاقاً خاتمی هم همیشه پیگیر نقد اصلاحات بوده درضمن اعتدال یکی از شاخه های اصلاحات ه ! و هم چنین به شخصه معتقدم اعتدال هنوز جریان سیاسی نشده بلکه نوعی اندیشه ست و تا نهضت شدن راه داره!

نرگس سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:43 ق.ظ

سلوم
اولا اینکه من اصلا درک نمیکنم چرا شهردار باید سیاسی باشه؟یعنی برای اینکه 30 درصد کار ریاست جمهوری سیاسیه قانع شدم ولی شهردار رو نه! همین آقای قالیباف یه جمله داره دوسش دارم شدید . میگه مشکل کشور ما سیاست زدگیه مردم ماست!
مردم ما به کسی رای نمیدن که براشون کار میکنه، به کسی رای میدن که حرفای خوب میزنه. یعنی در واقع فقط خوب حرف میزنه!
از سیایت چیزی نمیدونم. یعنی روزی که تصمیم گرفتم توش دخالت نکنم وقتی بود که فهمیدم اونچه می بینم با اونچه هست زمین تا زیر زمین فرق میکنه!
اما دلیل داشتم برای اینکه دوست نداشتم محسن هاشمی شهردار بشه.و دوست نداشتم هیچ کس دیگه ای غیر قالیباف شهردار بشه. که هیچ کدومش سیاسی نیست!
1- قالیباف رو باشعار فرهنگ جهادی میشناسم. اینکه حرف از جهاد نمیزنه، کار میکنه تو مملکت. تهران الانو مقایسه کن با زمان احمدی نژاد! یا با زمان کرباسچی اصن! به علاوه که ماجراهای دادگاه کرباسچی و ... و بزار کارش. بی حاشیه، درست، پر از مدیریت بجا و عقلانی. ادعایی تو تقوا ندارم، اما خیلی بزرگها تاییدیه دارن برای قالیباف.
2- قالیباف با اینکه منتسب به اصولگراییه، اما همیشه ثابت کرده پای کار که باشه یک شایسته سالار به تمام معناست. یه آدم فرا جناحی. شاهد حرفام هم حمله هر دوجناح "اصلاح طلب" و "پایداری" تو انتخابات اخیر بهشه. مردم آنتی دموکرات کشور ما هنوز اینو نمی فهمن که کار اجرایی کردن،و رئیس قوه مجریه بودن، لازمه اش بیشتر از سیاسی و جناح گرا بودن، اهل عمل و اخلاص تو کار داشتنه. وگرنه 8 سال گذشته با یه بگم بگم به یکی و چن ماه پیش با اعتدال اعتدال به یکی دیگه رای نمی دادن. " کارنامه " اجرایی می خواستن قطعا.
3- کار قالیباف همیشه درسته! D:

یه چیز دیگه! اصلاح طلبی چیزی نیست که قرار باشه تو مدرسه یاد بچه ها داد. اصن چرا باید حزب ها مدارس جدا بزنن؟چرا مدرسه ها نباید اصول رو یاد بدن و حزب ها رو معرفی کنن که بچه ها خودشون وقتی قرارشد انتخاب کنن انتخاب بکنن؟ میدونی که وقتی تفکر یه بچه بهش دیکته بشه، دیگه تو بزرگسالی انتخاب خودش نیست! همونطور که میشه یکی از بچگی ظاهر اسلام رو داشته باشه، اما وقتی بزرگ بشه، خدا برگزده بهش بگه یا ایهاالذین آمنوا، آمِنوا!
در ضمن دبیرستانی که تو چن سالو من یه سال توش درس خوندم هم در انتهاش تفکر اصلاح طلبی موج میزنه! (در ضمن دختر و پسرای آقای قالیباف هم اونجا درس خوندن!)
و البته من فارغ التحیل دبیرستانیم که خیلیا فکر میکنن خیلی سیاسی و بسته اس! اما جالبه بدونی که تو قضایای 88 ما یه ور وامیستادیم یه عده مقابلمون، خیلی منطقی با هم بحث میکردیم! هیچ کس هم نمی ترسید از بیان عقیده اش. عقیده ای که 360 درجه با عقیده موسسین مدرسه اختلاف داشت!
حتی مدرسه روشنگر هم همینطوره! با اینکه مال برادر آقای هاشمیه، ولی همه حق ابراز عقیده دارن. البته چون اون همه! اقلیتن ترجیح میدن سکوت کنن
بعله!

1. شخص شهردار نباید سیاسی باشه اما منصب شهرداری سیاسی ه! محسن هاشمی حتی از قالیباف هم دورتر از سیاست بود اما ببینید شما توو شهرداری تهران در شهری هستی که مرکز قدرت و خیلی نگاه ها متوجه شماست و تووی آینده سیاسی چه با اینکه خود کاندیدا باشی یا اینکه از کسی حمایت کنی موثره! ببینید سکوی پرتاب احمدی نژاد چی بود یا اینکه دلیل اینکه قالیباف به رقیب جدی حساب می شد؟!
2.ببینید زمان کرباسچی هم خیلی کارها انجام شد و تووی اون دادگاه هم خیلی بحث ها هست درضمن مسئله ای که ما نسبت به رضا قلدر پهلوی میگیم راجع به آقای قالیباف هم صدق می کنه؛ اگر اون قطار اورد کار خاصی نکرد اقتضای زمان این بود که قطار باشه ردضمن توو همین پروژه هاهم بسیاری زیر ساخات خا رعایت نشده و همین مسئله بدهی عجیب غریب شهرداری مسئله مهمی شهرداری که یکی از پول سازترین مراکز کشور ه
3. قالیباف آدم فراجناحی نیست یه اشتباه استراتژیک کرد یه زمانی سعی کرد خودش روُ به اصلاحات نزدیک کنه خوب هم نزدیک شده بود اما مشاوره غلط به اینجا کشوندش که تقریباً بعد از عید یه حرفایی رو زد که خرابش کرد بعد مجبور شد خودش رو دوباره اصولگرا جا بزنه اما شده بود چوب دو سر طلا!
4. مسئله اعتدال فقط یه حرف نبود شما توو رویکرد دکتر روحانی تووی مرکز تحقیقات هم دقیقاً همین اعتدال روُ می بینی!
5. ببینید من نمیگم به بچه ها این تفکر دیکته بشه اما توو مدارس منتسب به اصولگرایان سیاق کارهای فرهنگی و غیره طوری ه که دانش آموز دائماً یه سری مسائل براش بیشتر شنیده میشه و عمیق تر مطالعه میشه!
6. من خیلی از فضای فرهنگ دور نیستم بسیاری از دوستانم به خاطر ابراز عقیده توو همون مدرسه اخراج شدن و هم چنین از دلیل سکوت خبر دارم کمااینکه خودم هم سال 89 فقط چون مرجع تقلیدم آیت الله عظمی صانعی بود قبول نشدم!

نرگس چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:50 ق.ظ http://dandelion-unaware.blogsky.com/

دوباره سلوم
1- گفتم که! قاعدتا نباید هیچ منصبی خیلی سیاسی باشه اما متاسفانه هست! دلیل ریاست جمهوری احمدی نژاد داشتن تریبونی برای تیکه انداختن مداوم به اصللاحات و له کردن همه جانبه آقای خاتمی بود. وگرنه عملا به ضرص (ضرس؟) قاطع میگم که احمدی نژاد اگر در دوران ریاست جمهوری 4 تا مسکن مهر و اینا ساخت تو دوران شهرداریش" هیچ" کاری نکرد. به علاوه دلیل رای آوردن قالیباف علاوه بر کارنامه خوب شهرداری و جبهه و نیروی انتظامیش که مردم با چشم خودشون دیده بودن، تاییدیه خیلی از بزرگان مثل حاج آقا مکارم،جوادی آملی ، مرادی و... بود. چیزی که البته جبهه پایداری هم تونست باهاش فقط 2 ملیون رای کمتر از قالیباف بیاره! با تاییدیه پناهیان و مصباح!
2- اگه بنا به اقتضا باشه، اقتضای زمان ما خیلی فراتر از چهارتا اتوبان و پل و مترو و... ایناست! گرچه بیشترین سرمایه گذاری شهرداری که توی بحث انتخابات هم دغدغه من بود فقط قالیباف بود که این رو مطرح می کرد، روی توجه به نیروی انسانی و کار فرهنگی کردن با اساتید خبره یه کشور بود.کاملا قبول دارم که کرباسچی تهران رو کاملا زیر و رو کرد اما بحث اینه که خیلی سرو و صدا از کنار فعالیتاش بلند شد. البته اینا الان برای قالیباف هم طبعا هست و کاملا قبول دارم که مساله رشوه گرفتن الان هم به عنوان یه مساله تو شهرداری مطرحه. و کاملا قبول دارم که بودجه شهرداری چهار برابره یه وازرت خونس! اما بحث اینه که کارایی که قالیباف انجام داد،بیشتر منظورم کارهای فرهنگیشه البته!، بسیار بهتر و متقن تر و علمی تر از کرباسچی بود. والبته همچنان بر عقیده ام هستم که تو دوران ریاست شهر داریش " فراجناحی" بود!
3- قالیباف به قول بزرگان باز هم یه اصولگرای اصلاح طلبه! و این عنوانیه که تفکر 0 یا100 نمی تونه قبولش کنه! نه پایداری و نه اصلاح طلب و کارگزاران نمیتونن با این تفکر کنار بیان. حقیقتم به نظر خودم البته، اینه که هیچ تفکر و صراطی نمی تونه به تنهایی مفید باشه و آدمی میتونه مدیر خوبی باشه که واقعا اعتدال گرا باشه!
در ضمن این آقا باقر ما از خیلی قبل اون حرفا تو ائتلاف اصولگراها بود. که قطعا میدونی یه بخش بسیار زیادی از رای هاش به خاطر همین ائتلاف که هیچکس جز خودش! بهش پایبند نموند رفت...
4- بهرجال مردم رویکرد اجرایی اعتدال گرایی رو از ایشون ندیده بودن و به شعارها رای دادن دیگه. من از همه بیشتر آرزو میکنم که این شعارها واقعیت بشه انشاالله...
خب من فرهنگ رو نمی دونم خیلی. البته دوستان بسیاری داشتم که اکثرشون فازشون کلا با اونچه اصولگرایی(اصولگرایی رو از پایداری جدا کن لطفا!) میخواست زمین تا زیر زمین فرق میکرده! ولی خب من تو مدرسه اصولگرایی درس نخوندم،اما تو مرکز حزب پایداری درس خوندم! اما با اینکه حتی شاگرد پناهیان و دختر و همسر حاج آقا مهدوی بودم، ولی همیشه قاطع از تفکر اصلاح طلبی دفاع کردم و البته اکنون که ملاحضه می فرمایید اینجانب مایه ننگ مکتب امام صادق(ع) تلقی میشوم!
*: چه باحال! منم فرهنگ اول دبیرستان (87) به خاطر اینکه چادری نبودم اخراج کرد

سلام:
1. مسئله تاییدیه که هیچ قطعاً موثر بوده همون طور که ملبس بودن آقای روحانی اثرگذار بود ولی در زمینه اینکه احمدی نژاد کاری نکرد اتفاقا احمدی نژاد در دوران شهرداریش هم دست به رفتار پوپولیستی زد مثل ساخت یه سری آبخوری مزینبه عکس شهدا و غیره هم چنین همون تریبونی که دارید میگید از قباتل شهردار بودنش براش ایجاد شد.
2. خودتون خوشبخانه به طور منطقی پاسخ بعضی حرف هایی که به اقای کرباسچی زده شده روُ دادید و این هم در نظر بگیرید که دوران شهرداری کرباسچی و نیاز شهر با دوران قالیباف متفاوت بود اون موقع کمتر جای کار فرهنگی بود. در زمینه فراجناحی بودنش همین شما روُ بس که به سایت www.shahrdaronline.com مراجعه کنید که به طور قاطع میگم از طرف خود ایشون اداره میشه و نزدیکترین مشاورانش تووش می نویسن بعد خواندن اون مطالب دوست دارم بدونم هنوزم میگید فراجناحی ه؟!
3. اصولگرای اصلاح طلب به طور قاطع توسط مهندس موسوی بیان شد و با بعد از حوادث 88 کاری ندارم اما قبل از اون ایشون معیار و میزان اصولگرای اصلاح طلب بودن ه پس قالیباف روُ با اون معیار بسنجید درضمن قطعاً اصلاح طلب ها به اصولی گرایش دارن وگرنه که می شدن تغییر طلب.
4.ایشاالله
5.قطعاض این دوتا متفاوت ه! پس صابون این یه سویه نگری دوستان به تن شما هم خورده :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد