شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران
شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران

اگر خاتمی آمد

در گذشته گفته بودم که خاتمی نباید بیاید و باید از قدرت رایمان به طریق دیگری استفاده کنیم، نه به قدرت پیش اما هنوز هم بر این عقیده ام ولی دلایلی هست که به نوعی خود انتقادی را در من ایجاد می کند و از سویی حرف هایی که باید زده شود تا بگویم در صورت حضور آقای خاتمی چه باید کرد و چرا! 

وقتی دقیق تر نگاه می کنیم می بینیم آقایان نظریه پرداز جبهه راست هم چون مصباح اصلاً بر این عقیده اند که نظام الهی ست و نیازی به رای مردم ندارد و مشروعیتش را از حکم خدا می گیرد از سوی دیگر تجربه ی تحریم هم در انتخابات مجلس هفتم داشتیم یا حتی تحریم عده ای از مردم در انتخابات 84 که نمودش حضور احمدی نژاد بود و شاید بزرگترین تحریم را هم در انتخابات اخیر مجلس تجربه کردیم که دیدیم حتی در آمار هم تقلب کردند و دست ما به جایی بند نبود برای انکار ادعای ایشان. 

حال با این فرضیات بیایم و مسئله انتخاب میان بد و بدتر را بررسی کنیم، فرض کنید خاتمی بد و دیگر نامزدها بد تر، در این صورت باز هم بد نیست که نگاهی به 84 بیندازیم و دور دوم انتخابات، آنگاه که آیت الله رفسنجانی ماندند و احمدی نژاد. عده ی کثیری به بیان این پرداختند که بد با بدتر فرقی ندارد و بد بد است به همین دلیل حتی آن دسته که دور اول رای داده بودند حاضر به بیعت با هاشمی نشدند احمدی نژاد پیروز شد و وضع امروزمان حاصل آن. 

حال باید ببینیم که اگر خاتمی بیاید چه کنیم؟! 

نظر شخصی من آن است که نباید بیاید زیرا می ترسم مهم ترین برگمان را رو کنیم آنگاه در صورت شکست تمام پایه و اساس اصلاحات نابود می شود اما این ترس هم راهکاری دارد و این راهکار چیزی نیست جز اعتماد دوباره مردم و حضور مجدد ایشان. 

به قول متین غفاری خاتمی پسا احمدی نژاد پسا موسوی ست (توصیه می کنم که این مقاله را با همین عنوان بخوانید) پسا موسوی بودن خاتمی موجب آن می شود که خاتمی بداند می تواند با یک بیانیه به مردم اتکا کند و حمایت ایشان را پس از انتخابات بخواهد.  

هم چنین در نظر من ملت ما پسا بهار عربی ست. ما در 88 بارها تجربه کردیم که جمعیت کثیری به خیابان رفتیم یا حتی به مانند عاشورا شهر را در اختیار گرفتیم لکن صحنه را خالی کردیم اما این بار می مانیم و از حق مان دفاع می کنیم!  

دوستان بدانند که منظور از این رفتارها براندازی و انقلاب نیست، اتفاقاً حضور خاتمی خود جلوگیری از رفتار احساسی انقلاب است. باید بدانیم که انقلاب بزرگترین اشتباه بشر است، انسان باید به اصلاح دست زند زیرا روند کند اصلاحات موجب پختگی می شود و نمی گذارد حرکت به دست کسانی بیفتد که بهتر از دیگران می دانند چگونه از احساسات عوام استفاده کنند و هم چنین نباید از خسارات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب نیز گذشت. 

از همه این ها گذشته خاتمی اگر آمد باید با قدرت حمایتش کنیم زیرا اگر چنین نکردیم و او شکست خورد (شکست خوردن با شکست خوراندن متفاوت است، موسوی شکست خورانده شد و هاشمی شکست خورد) بزرگترین فردمان را از دست داده ایم و آنگاه حزبمان به معنای واقعی نابود خواهد شد و بهتر بگویم آنگاه است که دیگر هیچ کسی نخواهد بود که در برابر اقتدارگرایان بایستد و دمی برآرد و این یعنی دیگر از آن پس هرچه خواهند چه اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی بر سرمان خواهند آورد. 

اگر خاتمی کاندید شد باید از او حمایت کرد و حتی باید رفت به سراغ آن عده از افراد که در جناح راست بودند و اندیشه ای متعادل دارند آن عده ای که از اشتباه خود نسبت به احمدی نژاد پشیمان اند زیرا ایشان هم می دانند شخص باتجربه ای چون خاتمی نیاز است. 

خاتمی اگر آمد باید حمایتش کرد زیرا رای ندادن در آن هنگام انفعال بیهوده ست و موجبات دو دستگی باید بیاییم و مانند88  پای رایمان بایستیم اما این بار قدرتمند تر از پیش و همچنین بدانیم که تجربه تاریخی ثابت کرده است آقایان هرگاه احساس ضعف کرده اند اجازه آنکه مخالف وارد شود را داده اند برای نمونه سال 76 یا مجلس ششم . 

باید از خاتمی حمایت کرد زیرا تنها او خواهد توانست که رفع حصر کند یادمان نرود که به موسوی و کروبی گفته بودیم اگر دستگیر شوند فلان خواهیم کرد و آن ها به حرف ما تکیه کردند اما ما ترسیدیم اقلاً بیایید از طریق مدنی به قولمان عمل کنیم. 

پس خاتمی اگر آمد ما هم با تمام توان می آییم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد