شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران
شب نویس

شب نویس

می نگارم خط به خط از تاریک شب های خانه ام ایران

حاصل بی فکری آقایان(اندر احوال رد صلاحیت آیت الله رفسنجانی)

تا به حال در این صفحه از دل نوشته هایم نگفته ام اما گویی امروز همان روز است. هیچ گاه چنین حس پوچی و غم نداشته ام، به قول یکی از رفقا حس بیست و سوم خرداد را باید ضرب در بی نهایت کنیم تا حاصلش حال و روز امروزمان شود. چه کسی بهتر از هاشمی بود؟! اویی که میانه رو های هر دو گروه اصلاحات و اصول حامیش بودند، این خود فرصتی می شد برای آشتی ملتی که هشت سال است مرزبندی های چپی و راستی بودن حتی وارد خانه هایشان هم شده است. آقایان با چنین بی فکری که از خود نشان دادند به همه فهماندند که منافق واقعی کیست و آنکه می خواهد طعم شیرین مشارکت و هم دلی را به کام مردم تلخ کند کیست. ما هیچ گاه از آقای خامنه ای انتظاری نداشتیم که برای ما کاری کند اما اینبار می خواهیم به جای گوش دادن به چاپلوسان اطرافش چشم باز کند و از هاشمی حمایت کند حتی اگر هاشمی حکم را نپذیرفت زیرا که این راه دوباره شدن اتحاد مردم است. از دیشب این جمله امام خمینی پی در پی در ذهنم تکرار می شود:« بد خواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.» و هر قدر بیشتر به این حرف و دیگر حرف های امام درباره آقای هاشمی می اندیشم می بینم امکان ندارد پیر جماران با آن همه بینش و آینده نگری نسبت به شخصی متزلزل چنین مبالغه آمیز حرف بزند و آنگاه است که در می یابم که بدخواهان تا به بالاترین رتبات لشکری و کشوری نفوذ کرده اند. هر چه که نیاز بود را صورت دادیم، بعد از آن بد رفتاری های چهار ساله گذشته چشم هایمان را بستیم و گفتیم مملکت و انقلاب و اسلام ارزشش بیشتر است و پا به میدان گذاشتیم اما شما ما را از خود راندید آن هم به چه وسعتی، عملاً نشان دادید که اصلاح طلبی دیگر معنایی ندارد، عملاً نشان دادید که جمهوریت این نظام مرد و عملاً حزب رستاخیزتان را تشکیل دادید. اما از یاد نبرید: این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید نـــوبــت ز ناکســــان شما نیز بــگــذرد

شورای نگهبان یا شورای حزب حاکم؟

این روزها انقدر تحت فشارم که حوصله مقدمه و موخره چیدن ندارم فقط به چند تا سوال بسنده می کنم و ما را به خیر و شما را به سلامت: 1. نظارت استصوابی که مبتنی بر نظر شورای نگهبان در مورد شایستگی یا عدم شایستگی افراد برای تصدی پست‌هایی از جمله، ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس و عضویت در مجلس خبرگان رهبری است پیشینه ی تاریخی یا قانونی در نظام ما دارد؟! پاسخ قطعاً خیر است زیرا از لحاظ تاریخی در زمان حضرت امام چنین چیزی نبوده است و از نظر حقوقی نیز رویس مجلس خبرگان قانون اساسی بارها تاکید کرده است که منظور نویسندگان قانون اساسی از نظارت شورای نگهبان بر انتخابات هرگز به معنای نظارت استصوابی کنونی نبوده‌است. 2. مگر در فقه شیعه فرض بر آن نیست که افراد صالح اند مگر انکه خلاف آن ثابت شود؟! پس چرا اعضای شورای نگهبان دقیقا برعکس رفتار می کنند با آنکه خودشان از فقها محسوب می شوند. 3.به فرض تایید نظارت استصوابی از لحاظ حقوقی و تاریخی و هم چنین تایید عملکرد معکوس فقهی ایشان نسبت به تایید صلاحیت، مگر تصمیم گیرندگان در زمینه تایید صلاحیت نقشی چون قاضی را برعهده ندارند؟! مگر قضات نباید به طرف باشند و در جست و جوی حق؟! پس چرا جناب آیت الله جنتی به عنوان دبیر شورای نگهبان پیش از انتخابات 88 نسبت به کاندیدای اصلاحات موضع گیری نمود و هم چنین امروز نیز در نماز جمعه به طور غیر مستقیم اما آشکار ظاهرنگرانه به سبک زیست یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات اشاره کرد و ذم او را گفت؟!

پایگاه خبری جهش بازگشایی شد

بیانیه این پایگاه خبری: سایت خبری جهش، پس از 14 ماه تعطیلی دوباره به فضای مجازی بازگشت. سایت جهش که از آذرماه سال 88 شروع به فعالیت نمود، بهمن ماه سال 90 به خاطر مشکلاتی موقتا تعطیل شد. سایت جهش، همچون گذشته، استقلال و بی طرفی در انتشار اخبار را در سرلوحه کار خود قرار داده و دارای وابستگی جناحی به گروه و حزبی نیست. این سایت از روز 24 اردیبهشت ماه می تواند میزبان مخاطبان باشد. جهش به مانند روال گذشته در سرویس های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی هنری، اقتصادی، بین الملل و ورزش به فعالیت خواهد پرداخت. دوستان شب نویسی می توانند اخبار را از اینجا دنبال کنند.

خواهیم خاست...

خواهیم خاست برای قول های عمل نکرده یمان به رهبران در حصر، خواهیم خاست برای مردی که تریبون نماز جمعه را به دفاع از خون نداها و سهراب ها اختصاص داد، خواهیم خاست برای آنکه هر چه به او گفتند به خاطر مملکت و نظام و اسلام سکوت کرد، آری خواهیم خاست برای آیت الله هاشمی رفسنجانی.

سکوت برای فرصت باقی مانده

این روزها آنقدر در تکاپوی انتخابات و آمدن و نیامدن ها هستیم که از حد بگذشته است. هر روز هم که بیشتر به جلو می رویم این تکاپو بیش از پیش احساس می شود و در این جریان حضور و عدم حضور نامی که از همه بیشتر می درخشد نام «محمد خاتمی» ست.  

در مدح و ذم آمدن خاتمی پیش تر نوشته ام و هم چنین گفته ام که اگر سید بزرگوارمان آمد چه ها باید کرد و چه ها نباید کرد.  

فضای امروز، از سویی فضای دعوت هاست و از سویی دیگر فضای نامه نگاری ها و صحبت ها برای نیامدن آقای خاتمی. در چنین فضایی احساس کردم باید حرف هایی را بزنم:  

بنده فکر می کنم به اندازه نظرمان را بر مبنای حضور یا عدم حضور ایشان بیان کرده اند پس در نتیجه آنچه که به شورای اصلاحات معروف است اطلاعات مردمی را به اندازه کافی برای تصمیم گیری در اختیار دارد. 

از سوی دیگر آقای خاتمی پیش شرط هایی را برای حضور اعلام کرده بودند(که البته در روزهای اخیر ایشان از برخی از این شروط عدول کردند) بنده معتقدم اگر فشارهای مردمی برای حضور ایشان افزایش یابد(که البته برخی از این فشارها بی رحمانه است و عدم حضور ایشان را به دلیل ترس می دانند) ممکن است آقای خاتمی از همان معدود شروط هم عدول کنند و همه ما به خوبی می دانیم که آمدن آقای خاتمی بدون شروط مذکور از سوی ایشان یعنی بی فایدگی آمدن حتی در صورت کسب آرا. به همین جهت است که بنده به شخصه مخالف با دعوت هایی به سبک سایت «سلام خاتمی» می باشم. 

ما مردم باید بدانیم که صحیح است که بزرگان اصلاحات هیچ گاه اعلام رهبری نکرده اند و فکر می کنم دلیل این امر هم ترسشان از خلط این واژه با آقابالاسری و اطاعت بی چون و چرا از سوی مردم بوده است اما ما مردم باید بدانیم که اکنون آقای خاتمی رهبر جریان اصلاحات است و ما باید سکوت اختیار کنیم تا ایشان و اطرافیانشان تصمیم خویش را بگیرند زیرا که ما به اندازه نظراتمان را در اختیار ایشان گذاشته ایم و نوبت تفکر و تصمیم ایشان باشیم.