در گذشته گفته بودم که خاتمی نباید بیاید و باید از قدرت رایمان به طریق دیگری استفاده کنیم، نه به قدرت پیش اما هنوز هم بر این عقیده ام ولی دلایلی هست که به نوعی خود انتقادی را در من ایجاد می کند و از سویی حرف هایی که باید زده شود تا بگویم در صورت حضور آقای خاتمی چه باید کرد و چرا!
وقتی دقیق تر نگاه می کنیم می بینیم آقایان نظریه پرداز جبهه راست هم چون مصباح اصلاً بر این عقیده اند که نظام الهی ست و نیازی به رای مردم ندارد و مشروعیتش را از حکم خدا می گیرد از سوی دیگر تجربه ی تحریم هم در انتخابات مجلس هفتم داشتیم یا حتی تحریم عده ای از مردم در انتخابات 84 که نمودش حضور احمدی نژاد بود و شاید بزرگترین تحریم را هم در انتخابات اخیر مجلس تجربه کردیم که دیدیم حتی در آمار هم تقلب کردند و دست ما به جایی بند نبود برای انکار ادعای ایشان.
حال با این فرضیات بیایم و مسئله انتخاب میان بد و بدتر را بررسی کنیم، فرض کنید خاتمی بد و دیگر نامزدها بد تر، در این صورت باز هم بد نیست که نگاهی به 84 بیندازیم و دور دوم انتخابات، آنگاه که آیت الله رفسنجانی ماندند و احمدی نژاد. عده ی کثیری به بیان این پرداختند که بد با بدتر فرقی ندارد و بد بد است به همین دلیل حتی آن دسته که دور اول رای داده بودند حاضر به بیعت با هاشمی نشدند احمدی نژاد پیروز شد و وضع امروزمان حاصل آن.
حال باید ببینیم که اگر خاتمی بیاید چه کنیم؟!
نظر شخصی من آن است که نباید بیاید زیرا می ترسم مهم ترین برگمان را رو کنیم آنگاه در صورت شکست تمام پایه و اساس اصلاحات نابود می شود اما این ترس هم راهکاری دارد و این راهکار چیزی نیست جز اعتماد دوباره مردم و حضور مجدد ایشان.
به قول متین غفاری خاتمی پسا احمدی نژاد پسا موسوی ست (توصیه می کنم که این مقاله را با همین عنوان بخوانید) پسا موسوی بودن خاتمی موجب آن می شود که خاتمی بداند می تواند با یک بیانیه به مردم اتکا کند و حمایت ایشان را پس از انتخابات بخواهد.
هم چنین در نظر من ملت ما پسا بهار عربی ست. ما در 88 بارها تجربه کردیم که جمعیت کثیری به خیابان رفتیم یا حتی به مانند عاشورا شهر را در اختیار گرفتیم لکن صحنه را خالی کردیم اما این بار می مانیم و از حق مان دفاع می کنیم!
دوستان بدانند که منظور از این رفتارها براندازی و انقلاب نیست، اتفاقاً حضور خاتمی خود جلوگیری از رفتار احساسی انقلاب است. باید بدانیم که انقلاب بزرگترین اشتباه بشر است، انسان باید به اصلاح دست زند زیرا روند کند اصلاحات موجب پختگی می شود و نمی گذارد حرکت به دست کسانی بیفتد که بهتر از دیگران می دانند چگونه از احساسات عوام استفاده کنند و هم چنین نباید از خسارات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب نیز گذشت.
از همه این ها گذشته خاتمی اگر آمد باید با قدرت حمایتش کنیم زیرا اگر چنین نکردیم و او شکست خورد (شکست خوردن با شکست خوراندن متفاوت است، موسوی شکست خورانده شد و هاشمی شکست خورد) بزرگترین فردمان را از دست داده ایم و آنگاه حزبمان به معنای واقعی نابود خواهد شد و بهتر بگویم آنگاه است که دیگر هیچ کسی نخواهد بود که در برابر اقتدارگرایان بایستد و دمی برآرد و این یعنی دیگر از آن پس هرچه خواهند چه اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی بر سرمان خواهند آورد.
اگر خاتمی کاندید شد باید از او حمایت کرد و حتی باید رفت به سراغ آن عده از افراد که در جناح راست بودند و اندیشه ای متعادل دارند آن عده ای که از اشتباه خود نسبت به احمدی نژاد پشیمان اند زیرا ایشان هم می دانند شخص باتجربه ای چون خاتمی نیاز است.
خاتمی اگر آمد باید حمایتش کرد زیرا رای ندادن در آن هنگام انفعال بیهوده ست و موجبات دو دستگی باید بیاییم و مانند88 پای رایمان بایستیم اما این بار قدرتمند تر از پیش و همچنین بدانیم که تجربه تاریخی ثابت کرده است آقایان هرگاه احساس ضعف کرده اند اجازه آنکه مخالف وارد شود را داده اند برای نمونه سال 76 یا مجلس ششم .
باید از خاتمی حمایت کرد زیرا تنها او خواهد توانست که رفع حصر کند یادمان نرود که به موسوی و کروبی گفته بودیم اگر دستگیر شوند فلان خواهیم کرد و آن ها به حرف ما تکیه کردند اما ما ترسیدیم اقلاً بیایید از طریق مدنی به قولمان عمل کنیم.
پس خاتمی اگر آمد ما هم با تمام توان می آییم!
نوروز است اما برای ما روز است، نو است و روزی از نو. به کدامین بهانه لبخند زنیم؟! آری می توان خندید اما اگر چشم ها را بست!
ولی وجدان بیدار است مگر انکه آنقدر پست باشیم که آن هم کشته باشیم! آری وجدان فریاد می زند نام دوستان در بند را، نام آنان که خانواده هایشان باید با عکس شان کنار سفره ی هفت سین بنشینند و وای از فریاد های گوش خراش وجدان آنگاه که تصویر مادران عزادار را کنار قبرها به خاطر می آورد.
ای انسان! تو را چه بیهوده کوششی ست برای تبرئه خود؟! اگر سکوت کرده ای یا آنکه خسته شده ای بدان که دست های تو نیز به قدر دستان جلادان ضحاک زمان خون آلود است و شاید خطای تو بیش از آنان باشد زیرا که تو می بینی و می فهمی لکن هنوز سکوت می کنی در حالی که ایشان عقل خود را خوراک ماران بر دوش ضحاک کرده اند و چون کودکی غیر رشید صرفاً عامل اند.
حال به هفت سین ات فکر کن، حال نسبت به دعای هنگام تحویل سال َت تعمقی چند کن!
درگیری های میان اصلاح طلبان و جبهه راست پایاینی نداشت و تا آنجا پیش رفت که جبهه راست از هیچ تلاشی باز نزد تا آنکه از خاتمی و دولتش و البته اصلاحات هیچ چیزی به جای نماند و این مسئله تا فرودگاه امام (قدس سره) نیز پیشرفت.
همزمان با افتتاح فرودگاه و در حضور مقامات و شخصیتهای داخلی و خارجی نیروهای هوایی و زمینی سپاه به فرودگاه یورش برده و ضمن تصرف آن مانع از افتتاح فرودگاه شدند. میگهای سپاه اولین هواپیمایی که قصد فرود در این فرودگاه را داشت به سمت فرودگاه مهرآباد هدایت کردند.
رییس وقت مجلس این اقدام را آبروریزی برای کشور خواند و هیات دولت خواستار محاکمه فرماندهان حمله به فرودگاه شد. این عمل سپاه، خاتمی را بشدت عصبانی و وی را تا آستانه استعفا پیش برد. نشریه اکونومیست هم نوشت:
تلاشهای محمد خاتمی، رییس جمهور ایران برای به ارث گذاشتن فرودگاهی در سطح استانداردهای جهانی برای ایرانیان پیش از اتمام دوره هشت ساله ریاست جمهوری اش در تابستان آتی حال و هوای خنده آوری به خود گرفتهاست.
احمد خرم وزیر راه و ترابری دولت خاتمی اعلام کرد که تا محاکمه فرماندهان سپاه فرودگاه افتتاح نخواهد شد. احمد خرم، بعد ها در مصاحبه ای با وبگاه کلمه در مورد اتفاقات روز افتتاح فرودگاه گفت:
کلمه: در جریان بسته شدن فرودگاه امام شما به فرودگاه رفتید؟
-فرودگاه امام همه چیز را برای پرواز آماده کرده بود. حتی تست های فنی را به صورت دقیق انجام داده بودیم و باید پروازهای خارجی به این فرودگاه می آمدند. اولین پروازها برای امارات بود. بیشترین پروازهای ما به امارات و روزانه ۲۰ مورد بود. براساس برنامه ریزی ها هر ۱۵ روز پرواز یکی از کشورها باید به فرودگاه امام می آمدند و ظرف شش ماه تمام پروازهای خارجی به این فرودگاه منتقل می شدند.
در اردیبهشت سال ۸۳ باید این کار شروع می شد و همچنین شروع ساخت فاز دوم فرودگاه امام باید شروع می شد مجلس هفتم قانون گذراند که قرارداد منعقد شده با شرکت ” تاو ” که شروع ساخت فاز دوم فرودگاه امام در اردیبهشت ۸۳ بود و تحویل در اردیبهشت ۸۵ لغو شد و هنوز هم کوچکترین اقدامی پس از ۸ سال نشده است. همزمان قراربود ۲ هزار هکتار از زمین های فرودگاه امام برای تاسیس پایگاه هوایی نظامی اختصاص پیدا کند ولی دستورهای بین المللی می گفت که فرودگاه های نظامی و مسافری باید از هم جدا باشند. بنابراین ما مخالفت کردیم.
کلمه: شما پیش از این اتفاق اطلاع نداشتید؟ یعنی بستن فرودگاه امام ناگهانی بود؟
-بله. دقیقا ناگهانی بود. البته چند روز قبل اعلام کرده بودند به دلیل مشکلات امنیتی نباید فرودگاه افتتاح شود. حرف آنها هم مربوط به شرکت ترکیه ای تاو بود.برای حل این مشکل ما تمام مراحل قانونی را انجام دادیم وحتی شرکت ترک را از فرودگاه خارج کردیم و به صورت مکتوب هم اعلام کردیم هیچ فرد ترکی در فرودگاه حضور ندارد. فرمانده سپاه فرودگاهها هم تایید کرد که عوامل شرکت ترک در فرودگاه امام نیستند ولی علی رغم این اعلام بازهم اقدام به بستن فرودگاه کردند.
روز افتتاح، هواپیمای اماراتی چندین دور بالای سر فرودگاه گشت. شخصا از فرمانده سپاه فرودگاه ها خواهش کردم تا باند را باز کنند. به آنها گفتم عدم فرود این هواپیما برای کشور و آبروی بین المللی ما بد است . بالاخره اجازه دادند این اولین و آخرین پرواز باشد. البته آقای خاتمی ورود پیدا کردند و اجازه را گرفتند. اما متاسفانه برخوردها ادامه پیدا کرد. وقتی هواپیما نشست، آمدند و اجازه پهلوگیری هواپیما به پلکان را نمی دادند.یک ساعت و نیم طول کشید تا مسافران خارج شوند. هواپیما پهلوگرفته بود، درب هواپیما را باز نمی کردند، بازهم رفتم و خواهش کردم و بعد از نیم ساعت التماس اجازه خروج مسافران را صادر کردند.
متاسفانه در همان پرواز وزیرفرهنگ و ارشاد عمان هم حضور داشت. با ایشان برخورد بسیار بدی صورت گرفت به طوری که از دستشویی فرودگاه ایشان را بیرون کشیدند و به یک اتاق بردند. بعد از ماجرا من ده دقیقه از ایشان عذرخواهی می کردم. ساعت سه بعد از ظهر همان روز هواپیمای جمهوری اسلامی از دبی به سمت فرودگاه امام می آمد. قرار بود تا این هواپیما در فرودگاه بنشیند که اعلام کردند دیگر اجازه نمی دهیم و باید فرودگاه تعطیل شود. خلبان پرواز فرودگاه جایگزین را اصفهان اعلام کرده بود.
هواپیما بالای سر فرودگاه آمد و قصد نشستن داشت که یک فانتوم و یک میگ ۲۹ بالای سر این هواپیما رفتند. جنگنده ها به هواپیمای مسافری اعلام کردند اجازه نشستن ندارد. تمامی این مکالمات را ما در برج مراقب می شنیدیم. خلبان سوال کرد که چه باید بکند که ما گفتیم برود به اصفهان. این جنگنده ها برای اطمینان تا اصفهان هواپیما را اسکورت کردند. اینقدر این ماجرا سرو صدا ایجاد کرد که تا مدت ها موج های منفی آن به سمت کشور می آمد.
کلمه: شما قدرت لابی گری نداشتید؟
-هیچ اثری نداشت.
فرودگاه نهایتا در روزهای آخر دولت محمد خاتمی نیمه کاره افتتاح گردید و نگهداری آن به مصوبه مجلس هفتم به شش شرکت ایرانی واگذار شد . در زمان دولت نهم بنابر دستور رییس جمهور وقت تمام پروازهای بینالمللی تهران از فرودگاه مهرآباد به فرودگاه امام خمینی منتقل شد
علت حمله سپاه و فشارهای مجلس هفتم برای لغو قرار داد با شرکتهای ترکیهای «تاو» و «ترک سل» منافع مالی محافظه کاران و حضور شرکتهای وابسته به ایشان(از جمله شرکتهای وابسته به قرارگاه خاتم الانبیا سپاه) در مناقصات بودهاست.این اقدامات همچنین موجب دلسرد شدن سرمایه گذاران خارجی از فعالیت در ایران شد.
در این میان بد نیست نگاهی هم به رفتار صدا و سیما داشته باشیم، صدا و سیمایی که تمام طول این هشت سال به انتقاد از دولت پرداخت، البته رسانه ی مستقل از دولت هیچ اشکالی ندارد اما اگر این رویه در دولت احمدی نژاد هم ادامه پیدا می کرد می توانستیم نام انتقاد را بر آن بنهیم ولی آنگاه که عمیق تر می نگریم می بینیم که این رفتار صرفا عملکردی حزبی بوده است.
همان گونه که در ابتدای مطلب فوق نیز گفته شد تلاش های فراوانی برای سیاه نمایی بر ضد اصلاح طلبان صورت گرفت و حتی سعی بر آن شد که یکایک اتفاقات فوق را به انحای مختلف به عناصر و عوامل خارجی و منافقین ارتباط دهند اما سوال اینجاست که کدام دولت در تاریخ انقلاب اسلامی توانست چون دولت خاتمی اتحاد، حس امید و پیشرفت را در مردم ایجاد کند؟ و کدام دولت بیش از دیگر دولت ها به سوی آرمان ها امام و انقلاب حرکت کرد؟
این دو سه روزه بازار بحث بر سر حضور سید محمد خاتمی بسیار گرم است. حقیقتاً ترجیح شخصی ام بر سکوت بود زیرا از این می ترسیدم و می ترسم که امروز چیزی بگویم و فردا روز که ایشان کاندید شد برعکس رفتار کنم و دوستان آشنایان دشنه ی انتقام بربکشند و فغان برآرند که آهای فلانی مگر نگفته بودی حماقت است حضور خاتمی و رای نمی آورد و تلاش بیهوده؟!
حضور این سید خندان اشکالات متعددی دارد، از آن جمله که:
آقای خاتمی باید بداند که ما از اصلاح طلبانیم و شاگردان مکتب خودش پس با هیچ کس تعارف نداریم و حتی به بزرگمان هم به راحتی انتقاد می کنیم و اگر نیاز باشد به کناری می گذاریمش.
همچنین دوستانی که مدتی ست فریاد خاتمی خاتمی می زنند بهتر است کمی چشم بگشایند تا برخی از راست ها را بیابند، بهتر است به این بنگرند که چرا امروز این همه آدمی که تا دیروز هتاکان اصلاحات و خاتمی بودند و حتی خواهان نابودی اصلاحات یا اصلاً منکر آن ناگهان به ارائه آمار و ارقامی می پردازند که حاکی از پیروزی خاتمی خواهد بود و حتی شخصی به مانند حداد عادل منبع آمار رای 25 میلیونی خود را بیت رهبری اعلام می کند؟!
چه خوب گفت زهرا اشراقی گرامی: « اصلاح طلبان مواظب باشند که سرشان کلاه نرود و هیزم انتخابات نشوند.»
سخن آخر و پیشنهاد شخصی من آن است که حتی اگر اصلاحات می خواهد کاندیدی بدهد آن شخص نباید خاتمی باشد و به عنوان کاندیدای اصلاحات نیز نباید باشد اما کسی باشد که همه بدانند اصلاحاتی ست و برای کسب محبوبیتش نیز خاتمی می تواند از او حمایت کند.
پس از سرکوب های بسیار نسبت به جامعه دانشگاه و تحت فشار گذاشتن اعضای فعال تشکل های دانشجویی اینبار نوبت اعضای بلند پایه ی اصلاحات بود، اصلاح طلبان که توانسته بودند در هفتم بهمن 79 انتخابات مجلس شورای اسلامی را پیروز شوند از هیچ فعالیتی برای بهبود شرایط سر باز نمی زدند برای نمونه نمایندگان مجلس تمام تلاش خویش را کردند تا قانون مطبوعاتی را که مجلس پنجم تصویب کرده بود اصلاح کنند اما پیش از آن که این اصلاحیه به تصویب به رسد، رهبری با استفاده از «حکم حکومتی» خود این مصوبه را از مجلس خارج نموده و اجازه ی اصلاحات و به تبع آن آزادی های پیرو آن را نداد.
درگیری مجلس ششم به اینجا ختم نشد و هنگامی اوج گرفت که حدود 4هزار نامزد انتخابات مجلس هفتم در سراسر ایران از جمله بیش از 80 نفر از نمایندگان مجلس ششم توسط شورای نگهبان( که بر اساس اصل نود و یک قانون اساسی متشکل از شش نفر قفیه عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز که توسط رهبر انتخاب می شوند و همچنین شش نفر حقوق دان که بوسیله رئیس قوه قضایه انتخاب می شوند که بنا بر اصل یکصد و پنجاه و هفتم قانون اساسی رییس این قوه نیز توسط رهبری انتخاب می شود) رد صلاحیت شدند.
هنگامی که شورای نگهبان با اعمال آنچه که «نظارت استصوابی» میخواند، حدود نیمی از کاندیداها را به بهانه آنکه التزام عملی به اسلام نداشته اند یا التزام آنان، برای مجلس شورای نگهبان اثبات نشده است، رد صلاحیت کرد. در میان رد صلاحیت شدگان، عده کثیری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم قرار داشتند. ۱۳۹ نماینده، در اعتراض به رد صلاحیت ها در مجلس شورای اسلامی تحصن کردند و نهایتا، با بی اثر ماندن اعتراضات و برگزاری انتخابات مجلس هفتم، استعفا دادند. بد نیست که بدانیم در دین اسلام اصل بر آن است که افراد به اسلام التزام دارند مگر آنکه عکسش ثابت شود لکن انچه شورای نگهبان صورت می دهد دقیقاً مغایر ارزش های اسلامی ست و اصل را بر عدم التزام افراد می گیرد مگر آنکه عکسش ثابت شود.
در جریان این حرکت اعتراضی، ۱۳۹ نماینده در اعتراض به عملکرد شورای
نگهبان، در مجلس شورای اسلامی تحصن کردند اما مهدی کروبی، که به ریاست مجلس انتخاب
شده بود هر چند که در همین انتخاب نیز دعواهای بسیاری میان مجلسیان و اصلاح طلبان
بود و حتی در راستای اظهارت وی که گفته بو دطی سخنانی گفت که من یک سخنگو نیستم و
جایگاه رییس قوه مقننه در
حد رییسان دو قوه دیگر است.این اظهارات با واکنش برخی دیگر از نمایندگان مواجه شد
که عقیده داشتند همه نمایندگان از یک جایگاه و شان برخوردارند، پا در میانی کرد و
موجبات رفع و رجوع مسائل را فراهم نمود، مسئله تحصن مجلسیان تا بدانجا ادامه یافت که نزدیک به شصت
تن از نمایندگان مجلس ششم را قوه قضائیه به دادگاه فراخواند که از این میان احکام قضایی چهار نفر
از آنان صادر و قطعی شد البته لازم به ذکر است که ریاست این دادگاه ها را نیز سعید
مرتضوی ( یکی از متهمین اصلی حادثه کهریزک) بر عهده داشت.
درحالی که نمایندگان از مصونیت قضایی برخوردار بودند برای نخستین بار در دورهٔ هاشمی شاهرودی این مصونیت برداشته شد.
حسین لقمانیان نمایندهٔ همدان دستگیر و به زندان اوین فرستاده شد تا دوره ده ساله حبس خود را طی کند که این اقدام با نصابشکنیِ (از نصاب انداختن مجلس با حاضر نشدن نمایندگان یا بیرون رفتنشان) و تهدید کروبی به ترک مجلس مواجه شد. سرانجام بادرخواست شاهرودی وموافقت رهبری لقمانیان آزاد شد.
. البته این موافقت رهبری دلیلی بر آن نیست و نبوده است که ایشان نسبت به رفتارهای مجلس ششم بی اعتنا بودند زیرا که ایشان ۳ سال بعد آیتالله خامنهای در دیدار نمایندگان دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، دیدگاه خود را دربارهٔمسائل دوره ششم مجلس شورای اسلامی، گفت:
شرایطی که قبل از پدید آمدن این مجلس به وسیلهٔ بعضی اشخاصی که از روی غفلت، کارهایی انجام میدادند به وجود آمدهبود -رفتن به سمت تحریم انتخابات، رفتن به سمت استعفای نمایندگان، اعتصاب در مجلس، مقابلهٔ مجلس- چیزهای بد و عجیبی بود و صدای عمومی مجلس، با خیلی از مبانی و اصول نظام مغایرت داشت. در یک چنین فضایی، این مجلس [هفتم] رویید.
(ادامه دارد- فرودگاه امام (ره)- قسمت آخر)